در سالهای گذشته بازداشتگاه کهریزک به محل جمع آوری معتادان و آن طور که مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی می گفتند، اراذل و اوباش، تبدیل شده بود اما پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بسیاری از بازداشت شدگان به این بازداشتگاه سوله ای که فاقد هرگونه امکانات اولیه بهداشتی و رفاهی است منتقل شدند. بر اساس گزارش ها و گفته های شاهدان عینی بازداشت شدگان در بدو ورود به این بازداشتگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و روزهای متوالی بدون غذا نگهداری شده اند. همچنین گزارش شده است که در این بازداشتگاه مخوف برای شکنجه زندانیان بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
به گفته بازداشتی های تازه آزاد شده از کهریزک، هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی میکند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر میآید، بچهها به خود میلرزند و میفهمند که رادان آمده است.
بر اساس همین گزارش یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با این وجود شکنجهگران کهریزک او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدگان به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان سپرد.
محمد کامرانی و محسن روح الامینی دو جوانی هستند که در این بازداشتگاه به شدت شکنجه شده و بر اساس گزارش ها زیر شکنجه جان خود را از دست داده اند. هر دوی آنهابه گواهی پزشک و خانواده شان آثار شکنجه بر جسمشان نمایان بوده و دچار بیماری عفونی نیز شده بودند. اما قاضی مرتضوی دادستان تهران اعلام کرده است که این دو جوان از قبل بیماری مننژیت داشته اند. این درحالیست که وزیر بهداشت شیوع بیماریهای عفونی در بازداشتگاه ها را تایید کرده است.
پایگاه اینترنتی امیرکبیر تعداد بازداشت شدگان منتقل شده به کهریزک را 140 نفر عنوان کرده است اما هنوز مشخص نیست تاکنون چه تعداد در این بازداشتگاه بوده و چه تعداد جان خود را در این بازداشتگاه از دست داده اند.
فردی که با نام مستعار یاوری خود را معرفی کرده ومدعی است از کهریزک آزاد شده است در وبلاگ خود نوشته:
"اصلا جا نبود که بشینی تمام در و دیوار خون بود تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن یک نفر مرده. صدا از ته اتاق میومد ولی همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم. نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن. هر کی جلو دستشون بود میزدن نیم ساعت حسابی کتک زدن. چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن. بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم.. باورم نمیشد. فکر میکردم دارم کابوس میبینم صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم و... گفت شما محاربه هستید. میدونید محاربه یعنی چی. یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16. 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی! گفت نمیدونم. گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو. بگو بگو. اونقدر زدش که از حال رفت. میگفت یعنی شیطان. یعنی خطا کار. انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن. که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن
بر اساس گزارش این شاهد عینی به بازداشت شدگان گفته بودند که از مسواک و توالت خبری نیست و باید در همان سوله ها رفع حاجت نمایند."
رضا یاوری خبر از کشته شدن 4 نفر در سوله ای که بوده داده و نوشته است: "هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من. یا چشمشون باد کرده بود مثل من. یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود. به دلیل تاریکی مطلق من خیلی ها را نتونستم ببینم وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد. فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم. به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند. که داخلش تکه های نان. سبزی. برنج بود میدادند. که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود. من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد."
بر اساس نوشته یاوری آنها را برای این از سوله خارج کرده بودند که کثافت ها و مدفوع خود را بیرون بریزند.
به گفته این شاهد عینی مرتضی سلحشور، مراد آقاسی، محسن انتظامی، رضا فتاحی، حسن شاپوری و میلاد فاقد فامیلی در این بازداشتگاه جان سپرده اند.
رضا یاوری در نوشته دیگری به اسامی چند تن از زندانیانی که در بازداشتگاه کهریزک بوده اند اشاره کرده است. بر اساس نوشته او "اسدالله زارع، حمید لولاگر، افشین اسمی ـ که به گفته یاوری اوضاع جسمی مساعدی نداشت ـ احسان شبستری، احمد نیکخواه، رضا عنایت، امین عزیزی ـ که به گفته خودش از پرسنل نیروی انتظامی بوده ـ حمید رضوانی، هومن احمدی که 18و 19 ساله بوده و به گفته یاوری از همه سیاسی تر و اصلا نترسیده بود ومیگفت اگر آزاد شوم بازدر تظاهراتها شرکت میکنم و وقتی او را میزدند میگفت یا حسین میر حسین، در کهریزک زندانی بوده اند."
یاوری همچنین خبر از زندانی بودن شخصی "مهم" در کهریزک داده و نوشته: "یه شخص مهم دیگه ای هم که آدم پا به سنی بود و فیزیک چهرش مثل آدم سیاسی ها و مسئولان بود که خودش رو معرفی نکرد و روز سوم چهارم اومدن بردنش. واقعا بهش نمیومد که اهل تظاهرات و اینا باشه و با هیچکس هم بحث نمیکرد. لباس شخصی های داخل زندان هم زیاد نمیزدنش."
خبر دستور تعطیلی این بازداشتگاه مخوف از سوری علی خامنه ای در حالی اعلام شده است که پس از کشته شدن محسن روح الامینی در زیر شکنجه، نمایندگان مجلس خواهان بازدید از زندانها و بازداشتگاهها شدند. با اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بازدید از این بازداشتگاه نیز منتفی شده است. در حالیکه اخبار شکنجه و شهادت بازداشت شدگان در این بازداشتگاه تاثر و نگرانی شدید افکار عمومی را برانگیخته است اما مسولان امر تنها به اعلام خبر تعطیلی آن اکتفا کرده و تاکنون درباره جنایت های صورت گرفته در آن سکوت اختیار کرده اند و هیچ نهاد و مقامی، مسولیت این بازداشتگاه و جنایات آن را بر عهده نگرفته است.
علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی در این خصوص گفته است: مهم تر از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک شناسایی و معرفی افراد مقصر در مرگ زندانیان حوادث اخیر است.
خبرگزاری مهر به نقل از این نماینده مجلس گزارش داده است که اگر صرفا به تعطیلی یک بازداشتگاه بسنده شود، مجددا افراد مزبور به کار خودشان در جاهای دیگر ادامه می دهند و چیزی عوض نمی شود.
"اصلا جا نبود که بشینی تمام در و دیوار خون بود تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن یک نفر مرده. صدا از ته اتاق میومد ولی همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم. نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن. هر کی جلو دستشون بود میزدن نیم ساعت حسابی کتک زدن. چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن. بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم.. باورم نمیشد. فکر میکردم دارم کابوس میبینم صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم و... گفت شما محاربه هستید. میدونید محاربه یعنی چی. یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16. 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی! گفت نمیدونم. گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو. بگو بگو. اونقدر زدش که از حال رفت. میگفت یعنی شیطان. یعنی خطا کار. انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن. که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن
بر اساس گزارش این شاهد عینی به بازداشت شدگان گفته بودند که از مسواک و توالت خبری نیست و باید در همان سوله ها رفع حاجت نمایند."
رضا یاوری خبر از کشته شدن 4 نفر در سوله ای که بوده داده و نوشته است: "هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من. یا چشمشون باد کرده بود مثل من. یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود. به دلیل تاریکی مطلق من خیلی ها را نتونستم ببینم وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد. فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم. به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند. که داخلش تکه های نان. سبزی. برنج بود میدادند. که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود. من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد."
بر اساس نوشته یاوری آنها را برای این از سوله خارج کرده بودند که کثافت ها و مدفوع خود را بیرون بریزند.
به گفته این شاهد عینی مرتضی سلحشور، مراد آقاسی، محسن انتظامی، رضا فتاحی، حسن شاپوری و میلاد فاقد فامیلی در این بازداشتگاه جان سپرده اند.
رضا یاوری در نوشته دیگری به اسامی چند تن از زندانیانی که در بازداشتگاه کهریزک بوده اند اشاره کرده است. بر اساس نوشته او "اسدالله زارع، حمید لولاگر، افشین اسمی ـ که به گفته یاوری اوضاع جسمی مساعدی نداشت ـ احسان شبستری، احمد نیکخواه، رضا عنایت، امین عزیزی ـ که به گفته خودش از پرسنل نیروی انتظامی بوده ـ حمید رضوانی، هومن احمدی که 18و 19 ساله بوده و به گفته یاوری از همه سیاسی تر و اصلا نترسیده بود ومیگفت اگر آزاد شوم بازدر تظاهراتها شرکت میکنم و وقتی او را میزدند میگفت یا حسین میر حسین، در کهریزک زندانی بوده اند."
یاوری همچنین خبر از زندانی بودن شخصی "مهم" در کهریزک داده و نوشته: "یه شخص مهم دیگه ای هم که آدم پا به سنی بود و فیزیک چهرش مثل آدم سیاسی ها و مسئولان بود که خودش رو معرفی نکرد و روز سوم چهارم اومدن بردنش. واقعا بهش نمیومد که اهل تظاهرات و اینا باشه و با هیچکس هم بحث نمیکرد. لباس شخصی های داخل زندان هم زیاد نمیزدنش."
خبر دستور تعطیلی این بازداشتگاه مخوف از سوری علی خامنه ای در حالی اعلام شده است که پس از کشته شدن محسن روح الامینی در زیر شکنجه، نمایندگان مجلس خواهان بازدید از زندانها و بازداشتگاهها شدند. با اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بازدید از این بازداشتگاه نیز منتفی شده است. در حالیکه اخبار شکنجه و شهادت بازداشت شدگان در این بازداشتگاه تاثر و نگرانی شدید افکار عمومی را برانگیخته است اما مسولان امر تنها به اعلام خبر تعطیلی آن اکتفا کرده و تاکنون درباره جنایت های صورت گرفته در آن سکوت اختیار کرده اند و هیچ نهاد و مقامی، مسولیت این بازداشتگاه و جنایات آن را بر عهده نگرفته است.
علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی در این خصوص گفته است: مهم تر از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک شناسایی و معرفی افراد مقصر در مرگ زندانیان حوادث اخیر است.
خبرگزاری مهر به نقل از این نماینده مجلس گزارش داده است که اگر صرفا به تعطیلی یک بازداشتگاه بسنده شود، مجددا افراد مزبور به کار خودشان در جاهای دیگر ادامه می دهند و چیزی عوض نمی شود.
ولی موضوع مهم این است اصلا چرا کهریزک باز شد که بسته شود. این بازداشتگاه به دستور مستقیم علی خامنه ای بسته شد و این نشان میدهد که وی از وجود این بازداشتگاه اطلاع کامل داشته است که بدون جنجال رسانه ای آنچنانی در جریان وقایع آن قرار داشته است. نتکته جالب آنکه کاظم جلالی نماینده مجلس گفته با بسته شدن این بازداشتگاه موضوع بازدید از آن منتفی شده است. ولی سئوال این است که حال موقعیت مکانی و فجایع رخ داده در آن فاش شده باید این بازداشتگاه بسته شود ولی آیا جنایتکارانی که در آن مشغول شکنجه و رفتار وحشیانه بوده اند نیز از کار بیکار شده اند و یا اینکه به مکان دیگری منتقل شده اند و به رفتار خود ادامه میدهند. اصلا مشکل فقط در و دیوار این بازداشتگاه بود. آیا شهیدانی که در این بازداشتگاه بودند فقط به صرف اینکه این مکان امکانات نداشته مرده اند؟! ئر صورتیکه همه از جمله خامنه ای مسئول مستقیم این بازداشتگاه میدانند که شهیدان این بازداشتگاه به خاطر رفتار غیر انسانی بازجویان و ماموران سفاک کشته شده اند. آیا نباید به دنبال عاملین، مباشرین و افرادی که آزادی عمل را به این حیوان صفتان داده اند تا مردم را در آنجا به خاک و خون بکشند بود و آنان را باز خواست کرد. صرف تعطیلی یک زندان فقط پاک کردن صورت مسرله است نه چیز دیگر. الان زندانیان و زندانبانان کهریزک در جایی دیگر در کنار هم هستند و موقعیتی هولناک و مغتنم برای زندانبانان به وجود آمده تا در سکوت و دور از فشار به رفتار وحشیانه خود ادامه دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر